قبلا یه بار سوتی هایی که توی پانسیون اتفاق افتاده بود رو گفته بودم براتون،دیروز روی یه نوت نوشتم بقیه اشو که بیام و باز بنویسمشون. 

۱. بعضی از بچه‌ها خیلی محکم کتاب و دفترشونو ورق میزنن و صداش روی اعصاب من رژه میره همیشه،چند روز پیش صبر کردم که وقت استراحت شه بعد بلند گفتم بچه‌ها یکم یواش تر ورق بزنید هی تق تق تق،دوستام جلوم وایساده بودن،یه دقیقه کامل سکوت شد بعد همه زدیم زیر خنده، آخه صفحه صدای تق تق میده؟ خش خش کجا و تق تق کجا =) از اون روز به بعد همه این کلمه رو مضحکه کردن و هی به همدیگه میگن هی تق تق ورق نزن=)

۲.من عینکی هستم ولی فقط وقتی میخوام با لپ تاپ کار کنم میزنم که اشعه اش چشممو اذیت نکنه در حالت عادی محاله کسی منو با عینک ببینه برای همین خیلی وقتا همراهم نیست،هفته پیش توی اوج درس خوندن بودم که دیدم دوستم داره میزنه به دستم نگاهش کردم گفتم چیشده؟ گفت مگه تایم استراحت نیست چرا زنگو نمیزنن؟ از اونجایی که ساعت توی سالن ۶۰ متر با ما فاصله داره و منم عینک نداشتم دقیق ندیدم ساعت چنده ولی فکر کردم که واقعا تایم استراحته،گفتم بیا خودمون حرف بزنیم تا بچه ها بفهمن تایم رسته، بعد چند نفر گفتن هیس منم یهو بلند و طلبکارانه گفتم تایم رستههه،بعد یهو رو به روییم گفت یکساعت دیگه مونده!! اینو گفت من فقط برگشتم به دوستم نگاه کردم و زدم تو سرش! آبرو نذاشته برامون.

۳.همین دیروز بود باز خیلی داشتن میگفتن هیس هیس،خب عزیز من تو با این هیس هیس کردنت مخل آسایشی و عامل سر و صدا! باز من جوگیر شدم گفتم بسه دیگه هی هیس هیس نکنید انگار جیرجیرک :||| اینم شد مثل همون هی تق تق ورق زدن،و من تصمیم گرفتم دیگه کلا صحبت نکنم و یه ذره آبرویی که مونده رو حفظ کنم.

۴.دیروز کلا روز پر حادثه ای بود،وقت ناهار بود توی حیاط نشسته بودیم داشتیم ناهار می‌خوردیم با بچه‌ها،یهو دیدم دوستم پرید تو هوا حالا جیغ نزن کی جیغ بزن :| پرسیدم چیشده گفت زنبووووور :| زل زده بود تو چشمای زنبوره جیغ میزد،حدود چهار دقیقه داشت همینجوری جیغ میزد ما همه فقط نگاش میکردیم و پلک میزدیم،بعد دیدیم زنبوره اومد طرف ما یهو هممون بلند شدیم از این زنبور سرخ بزرگا بود، من وایسادم همونطوری که سرم به طرف زنبوره بود گفتم یکی یه کفشی دمپایی ای چیزی بده من اینو بکشمش،به ثانیه نکشید یهو یه چیزی تق خورد تو گوشم :| با خودم گفتم بدبخت شدی کژال نیشت زد رفت تموم شد،نگا کردم دیدم کفش یکی از دوستامه :| یه نگاه به کفش کردم یه نگاه به اون یه نگاه به کفش یه نگاه :| گفت واااای ببخشیددددد میخواستم بندازم جلوت یهو خورد تو گوشت! گفتم بنظرم تو هیچوقت فوتبال بازی نکن چون یه جوری شوت میکنی که توپ از بالای دروازه رد میشه کفشت میره تو دروازه :| و بعید میدونم با کفش شوت کردن کسی تا حالا گل زده باشه!

خیلی زیاد بودن اتفاقا ولی الان فقط همینا یادم بودن:) حالا باز اگه یادم اومد مینویسم.

راستی،دعام کنید =( به طرز احمقانه ای آرومم و استرس ندارم میترسم اینا آرامش قبل از طوفان باشه. 

شنگول و منگول و حبه ی انگور در ارم

مردم گریزی یا یک همچین چیزی

شبانه یا ورودی بهمن؟ مسئله این است

تق ,یه ,تو ,گفتم ,هیس ,| ,تق تق ,یه نگاه ,هی تق ,نگاه به ,کردم که

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Master Security دانش بدون مرز بهترین نرده حفاظ در ایران کارگاه تحقیق و مقاله نویسی در اردبیل تعمیرات پکیج دیواری باربری ارزان مشاوره حقوقی و خانواده بشارت کلام عیسی مسیح مراقبت از پوست با ماسک صورت و مو علوم و فناوری های شناختی